loading...
سایه دل
زیبا بازدید : 6 جمعه 11 بهمن 1392 نظرات (0)

هنوز گلی بودم ،بی جان وبی روح،وهستی ام خداوند آغاز شد!
آنگاه که آفریدگار دست توانای تو تکاملم می بخشید، جسم خاکی حتی از سرم زیاد بود که تو منت براین مخلوق بیچاره وبی جان تمام کردی  وجان بی جانم را به دمیدن روح الهی ات آذین بستی واین شدم که اکنون ...!
وخداوند آن دم که در گذر از عدم به جان ودرست لب مرز هست خلایق را فرمان به سجده ام میدادی ،چه غروری از من میگذشت وبرمن میتاخت . ونمی دانم که آفریدگار ،اگر زمان سجده ی همگان برمن ،غرور وکبر ابلیس در پیچش از فرمان تو در پیش چشمم نبود ورانده شدنش نهیبم نمیزد وبه خویشم نمی آورد ،چه بر سر آدمیتم می  آمد،وحالا که از غرور و سرنوشت شیطان درس گرفته ام ، این شدم .واگر نبود این درس واین واین تلنگرچه برسرم می آورد غرور ... وتنها دلگرمی ام خداوند در کوران این غرور، روح خداوندی توست که در کنار هزاران صفت نیک انصاف درمن نهاده که کلاه خویش قاضی کنم و بدانم سجده ی آغاز خلقتم به حرمت توانایی تو بوده است نه وجود ناتوان من ...وخداوند نزدیکتر از  ...

چت استارز

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 29